هنگامي كه رزمندگان اسلام در زمستان سال 65 پشت ديوارهاي بصره رسيدند قطعنامه 598 مطرح و در سال 1366 به تصويب سازمان ملل متحد گرديد.ايران در محتواي قطعنامه نكات مثبت و منفي آن را مورد تأمل قرار داد بنابراين در اولين موضعگيري نه آن را رد كرد، نه پذيرفت. در 27 تيرماه سال 1367 پذيرش قطعنامه 598 از طرف امام راحل اعلام گرديد. عراق پذيرش قطعنامه را به منزله ضعف ايران تلقي كرد و با همدستي منافقين بار ديگر اقدام به تجاوزگري نمود. مرصاد عملياتي بود كه در پاسخ به تجاوزگري منافقين در عمليات فروغ جاويدان آنان طراحي شده و فروغ دشمن به افول انجاميد. رزمندگان اسلام به تعرضات عراق و منافقين در اوائل مرداد 67 پاسخ محكمي دادند و آنها را به كام مرگ فرو بردند. عراق دريافت كه در تحليل دچار خطا شده است. صدام در 17 مرداد 67 به ناگزير آتشبس را پذيرفت و اعلام آمادگي كرد كه وارد مذاكره شود. شوراي امنيت سازمان ملل متحد در 18 مرداد 67 قطعنامه 619 را تصويب كرد و به موجب آن گروه ناظران نظامي ايران و عراق و سازمان ملل (يونيماك) كه حدود 400 نفر از 25 مليت مختلف تشكيل شده بود در مرزهاي دو كشور ايران و عراق مستقر شدند. پيگيريها و مذاكرات فيمابين دو كشور دنبال ميشد تا اينكه در 26 رمضان 1410 برابر اوائل ارديهبشت 69 صدام رئيس جمهور وقت عراق طي نامهاي خطاب به رهبر معظم انقلاب اسلامي و هاشمي رفسنجاني رئيس جمهور وقت خواستار مذاكرات در راستاي صلح شده و پيشنهاد كرد كه روز عيد مبارك فطر ملاقات مستقيم در يك كشور ثالث مثل عربستان انجام گيرد. هاشمي رفسنجاني در پاسخ نوشت «ما مصمميم كه در راه صلح همانند دوران دفاع، اعتماد مردم را به همراه داشته باشيم» و پيشنهاد داد قبل از تماس رؤساي دو كشور نمايندهاي از سوي طرفين در كشوري ثالث وارد مذاكره شوند و درباره آنچه بايد انجام گيرد گفتوگو كرده تا زمينه تصميمنهايي را فراهم سازد. باب مكاتبات باز شد و ادامه يافت تا اينكه در تاريخ 69.5.17 ايران طي نامهاي بر معاهده 1975 تأكيد كرد. عراق در پاسخ طي نامهاي در 23 مرداد 69 آنرا پذيرفت و نوشت: «مبادله فوري و همه جانبه اسراي جنگ به هر تعدادي كه در عراق و ايران به سر ميبرند و اين را از طريق مرزهاي زميني و از راه خانقين - قصرشيرين و راههاي ديگري كه مورد توافق قرار ميگيرد صورت خواهد گرفت و ما آغازگر اين اقدام خواهيم بود و از روز جمعه 1990.8.17 [برابر 26 مرداد 1369] به آن مبادرت خواهيم كرد.» در 26مردادماه اولين گروه اسراي جنگي كه در واقع آزادگان در اسارت ما بودند آزاد شده و به آغوش ملت بازگشتند. تمامي مردم ايران اين پيروزي را جشن گرفته و شور و هيجاني در خانوادهها و محلهها ايجاد شده بود. در تاريخ 27 مرداد 69 رئيس جمهور ايران خطاب به صدام نوشت: «اعلام پذيرش مجدد معاهده 1975 از سوي شما تبديل آتشبس موجود به صلح دائم و پايدار را هموار ساخت» در اين ايام آزادگان به آغوش خانوادهها باز گشته و ملت ايران با استقبال گرم آنان را تا در منزلشان همراهي كرده و به يكديگر تبريك ميگفتند. در عين حال آزادگان از دو موضوع، غمزده بودند يكي رحلت امام راحل (ره) و ديگري شهادت و مفقود بودن برخي ياران خود به خصوص برخي از آزادگاني كه به شهادت رسيده بودند. آنان در اولين ديدار با رهبر معظم انقلاب اسلامي در شعاري پرمفهوم و احساسي ضمن اعلام بيعت با ايشان از غيبت پير سفر كرده زبان به شكوه گشوده و فرياد برآوردند كه: «اي سيد حسيني كو رهبرم خميني». اين سخن اشك را بر چشمان همگان جاري ميساخت، آنان همچنين شعار «اي اهل حرم مير و علمدار نيامد، سقاي حسين سرور سالار نيامد علمدار نيامد.» را در اين ديدار سر دادند. ايام رهايي از اسارت بر آزادگان سرافراز مبارك و گرامي باد.